- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شاید عـیار دل به خلوص قـدیم نیست عـقـلم برای درک مقـامت فهـیم نیست ریزهخـور مـرام تو هـستیم گر چه دل لایـق برای نـوکـری این حـریم نیست راهــم بــده کـه تـوبـهکـنـان بـاز آمـدم نزد کـریم، هیچ خطایی عـظیم نیست! افسوس میخورد دل بیتابِ من، چرا در خادمی صحن و سرایت سهیم نیست؟ افسوس میخورد که چرا چون کبوتران در سایهسارِ گنبد زردت مقـیم نیست؟
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ذکرِ یا ذَالکـَرم که یادَت هست اِزدِحـامِ حـرم که یـادَت هـست هِق هِق مـادرم که یادَت هست این دو چشمِ ترم که یادَت هست هـر کجـا روزگارِ مـن شده بَـد بـسـتـهام بــار وُ آمـدم مـشـهــد حـرم تـو پـنـاهـگـاهِ مـن اسـت مشهدَت مثلِ کـربلا وَطن است یا رضا ذکرِ هر رَگِ بدن است سائِـلَم، صاحِـبَم اَباالحَـسن است یا اَبَـاالـجـودِ وَ الـکـَرم سلـطان با تو ایران شده حـرم سـلـطان تــو بــه ایـرانِ مـا صـفـا دادی تو به این خـاک جـلـوهها دادی تو به مـا اذنِ روضـه را دادی آخـرِ روضـه ... کـربـلا دادی بــا نـگــاهِ تـو تــا خـدا رفــتــم هـر شبِ جـمعـه کـربـلا رفـتـم هر شبِ جمعه با قُعـود وُ قـیام مـیکـنـم شـاهِ عـشـق را اِکـرام رو به قـبـله به رویِ زانـوهـام میدهـم بَر شهـیـدِ تـشـنه سلام مُهر وُ امضاء که میرسد از طوس یک شبِ جمعه میرسم پابوس وقــتِ پــابــوسـیِّ امــامِ خـودم مـیگـذارم مَـن احـتـرامِ خـودم به خدا... پـیـش از سلامِ خودم از تو گویم...به جایِ نامِ خودم از تو میگـویم اِی پنـاهِ شـرف در حـریـمِ حسـین وُ شاهِ نجـف اِی به دستِ تو سـرنـوشت من از اضـافـه گِـلـَت سِـرشـتِ من با تو زیـباست رویِ زشتِ من حَـرمت یـا رضــا بهـشـتِ مـن یک زیـارت برایِ من بِـنِـویس ندبه در جمعـههایِ من بِنـِویس
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
روزی که نام عـشق بـازان را نوشتـند این قوم را مجـنون، تو را لیلا نوشتند زهرا به هر سویی، سفیری را فرستاد نام تو را صد شـکـر سـهـم ما نوشـتند تـو سـفـره دار عـالـمی مشکـل گشایی اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد نـاگـاه دیـدم صحـن تو عـرشِ خـدا شد غیراز تو من با هیچ کس کاری ندارم تـا روبــروی گــنــبــد تــو ایــســتــادم دار و نــدارم را هـمــه نــذر تــو دادم بی قـیـمـتـم امـا گـرفــتــار تـو هـسـتـم آقـا مـنـم مـن، مـرغ بـی بـال و پـر تـو بـا دسـت خـالی آمـدم در مـحـضـر تو در سینه ما کوهی از اندوه و غم ریخت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
قطعاً خدا میخواست تا جانان تو باشی تا هـشـتـمـیـن آئـیـنـۀ قـرآن تـو بـاشـی ای قـبـلـۀ هـفــتـم... امــامِ مـهــربـانـی بهتر که بر سرهای ما سامان تو باشی جانها فدایِ نامِ زیبایت که عـشق است خـاکـی شـدم، بـال و پـرم را قـوّتـی ده بهرِ سخـن گـفـتن به طبـعـم قـدرتی ده شـد قـبـلـۀ من تـا ابــد گـنـبــد طـلایـت گرچه که از قلبم همه عشق و صفا رفت با گفتنِ یک یا رضا، جرم و خطا رفت مـن در تـو میبـیـنـم عـلی مـرتـضا را
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سلام حضرت والا سلام حضرت سلطان سلام رحمت پروردگار حضرت باران قسم به نان تـنوری خـانهات که همیشه به دستهای گدا داده است دست شما نان درست بعد علی و پس از محمد و زهرا به روی سینۀ تو حک شدست سورۀ انسان نه دعبل و نه فرزدق نه محتشم و نه مقبل کسی نداشت بدون نگاه لطف تو دیوان میان این همه هُدهُد که گوشه گوشۀ صحن است برای عرض ارادت کجا نشسته سلیمان فرشـتههای خدا بعد کـربلا شب جـمعه به محضر تو شرفیاب میشوند رضا جان پُر است کل جهان از کمال لطف نگاهت که با نگاه تو دیگر کسی نمانده پریشان نم محبت تو جاری است بر روی گونه که گـاه میگـذرد رود از مـیان بـیابـان شـنیـدهاند که باز از تو کاظمین بگـیرد به احـتـرام شـمـا ایـسـتـادهانـد مـلائـک در این حرم به خدا مست بادهاند ملائک شبـیـه چند کـبـوتر کـنـار سفـرۀ لطفـت هـمیـشـه در طلـب استـفـادهانـد مـلائک نظر به سادگیات کردهاند؛ حضرت سلطان اگر کـنار شما صاف و سادهاند ملائک مسلَّم است از این مهربانیِ تو که عُمری اسـیـر رأفـت ایـن خـانـوادهانـد مـلائک فرشتهای وسط صحن داد میزد و میگفت: به جز شما به کسی دل ندادهاند ملائک مسیر مشهد و قم مثل اربعین حسینی ست که در مسیـر شما بیـن جـادهاند ملائک دخیل بسته به باب الجواد روح الأمین پس گـدای خـانۀ خـورشـید زادهانـد ملائک شـنیـدهاند که باز از تو کاظمین بگـیرد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
هَرکس دهـان به مـدحِ شُما باز میکند عـیـسی مسـیح میشود، اِعجاز میکند مـرغِ دلـم به شـوقِ زیارت شبانه روز تـا گـنــبـدِ طـلای تـو پــرواز مـیکـنـد عَلّامه، قَدرِ فَهمِ خودش دَر کلاسِ دَرس شَـرحی برای وَصفِ تو آغـاز میکـند آئــیــنــۀ تَـــمــامِ جَــمــالِ مُــحَــمَّـــدی هر زائری که در حرمت بی ریا نشست شـانـه بـه شـانـۀ هـمـۀ اَنــبـیـا نـشـست هر مُـدَّعیِ عِـشق، که عـاشق نمیشود از حَـبـسِ سَـردِ فـاصـلـه آزاد میشـوم وقـتـی دَخـیـلِ پـنـجـره فـولاد مـیشوم نـزدِ تـو مـیرســیـم زِ دارُالـوِلایــهات آقا قـسم به لطـف و کرامـاتِ بیحَـدَت آقــا قــسـم بـه زلـفِ سـیــاهِ مُـجَـعَــدَّت بَـر سَـر درِ حَـریـمِ دلِ مَن نِـوِشـتـهانـد وقتی که نورِ شمسِ جمالت طلوع کرد پروردگار، خـلـقـتِ ما را شـروع کرد “هو یا رضا” به نامِ تو “هو یا علی مدد” ما بـا ولایتِ تو به خورشـیـد میرسیم بـر اوجِ بـینـهـایتِ تـوحـیـد میرسـیم مـا بـیرضـایتِ تـو خـدایی نمیشـدیـم تنها به تخت و تاج شما التماسِ ماست هر شب به آستان تو حمد و سپاسِ ماست ای آبـروی کـشـورِ ایـران، اَبَـاالـحـسن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
لـبریز عـشق و بـاورم در مشهـد تو از خـانـهام راحـت ترم در مشهـد تو مـثـل کـبــوتـرهـای جـلــد آسـمـانـت قـدری به دنـبـال پَـرم در مـشهـد تـو خـسـته، شـکـسته، آمـدم پـابـوسی تو امـا به لطـفـت بهـتـرم در مشهـد تـو گـرچه امـام مـهـربـانی تـو، اگـر چه مـن مـایـۀ درد سـرم در مـشـهـد تـو میخـواسـتـم بار دگر دسـتم بگـیری حـاضـر شـدم با مـادرم در مشهد تو بیرون مکن، گرچه ز عصیان شرمسارم خـدمـتگـزارم، نوکـرم، در مشهد تو از اولیـن روز زیـارت، یاد اشک و سـخـتـی روز آخــرم در مـشـهـد تـو در صحـن عشقت هـمنوای اشکهایـم در مـشهـدیم اما به فـکـر کـربـبـلایم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
من همانم که شبی گم کرد راه چاره را روشـنم کن تا نبـیـنم نفـس آتش پاره را دل سیـاهی کار دسـتم داده اما دلخـوشم لطف تو وقتی طلا کرده ست سنگ خاره را در مدارت مشتریها رفت و آمد می کنند پـرتو لطفت گرفـته دست هر سـیّاره را بیبرات کربلا غرق است کشتیهای من اشک ها را دیدهای یا موج تخته پاره را زیـر ایـوان طلایت سـالـها مـسـتـأجـرم گرچه صاحبخانه میخواهی من آواره را میزند هر چهارشنبه نبض من پرپر ولی صبح رستاخیز من روزی ست که نقاره را…
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای رأفـت تو رأفـت ذات خــدا رضــا از پـای تا به سر عـلی مرتضی رضا هر کس که بیشتر کرمش میرسد به خلق او بـیـشـتر بَـرَد به درت الـتـجـا رضا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شـبـیـه شب زدههـایم که در حـرم آقـا مسیـرشان به تو افـتاده ذوالـکـرم، آقا شـبی که گـم شده بـودم در آیـنهکاری نـمیرود بـخـدا هــرگـز از سـرم آقـا بسـنده کرده ام ایـنجا به کـنج دیـوارت اجــازه از تــو نـبـاشـد نـمـیپــرم آقـا عجب بساط عجیبی به پا شده در صحن چه وحـدتی شده بیـن عرب، عجـم آقا در ازدحـام گــداهـا نـمـیرسـد حـتـی صــدای شــادی نـقّـارههـا بـه هـم آقـا هـرآنکه آمده ایـنجا ز غـم شده فـارغ که قطعهای ز بهشت ست قـدم قدم آقا گـرهگـشـایـی تـو شـد زبـانـزد مــردم گـرهگـشای دو عـالم حرم حرم آقا…
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
مائـیم هـم جـوار تـو یا حـضرت رضا پـروانـۀ مـزار تـو یـا حـضرت رضـا داریـم زیـر سـایـهات آرامـش بـهـشت آقــای مـن ســلام غـریـب غــریـبهـا درمـانـدهایم و دل زدهایـم از طـبیبها در شهر با دعای تو باران گرفتهاست مهر تو سایه بر سر ایران گرفتهاست اینجا شکسته بالی زائر سعـادت است هر قطره اشک واسطۀ استجابت است یادش به خـیر حال خوش بیگـناهیام حــالا کـه روسـیـاه جـهـان تـبــاهـیام با هر بهـانه سـمت حـرم میکـشانیام از لـطـف هـم جـواریتان آسـمـانـیام زائــر شــدم دوبــاره جــلال امــام را از من گـرفـته اشـک مـجـال کـلام را
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
پـریـشـانم پی درمـان دردم راه میافـتم به یـاد لحـن فـرزنـد رسـول الله میافـتم همان لحنی که شیرین بود و لذت داشت تکرارش دلم قرص همان وعده است یاد ماه میافتم هزاران سکـۀ دنیا نمیارزد به دیدارش گـدایش بودم از اول به پای شاه میافتم که دستم را بگیرد، بر سرم دستی کشد شاید موجه گردم، و در صحن طوسی آه میافتم به من گفتند دیوانه پریدی یا که نه گفتم: رضایم اوست روزی دست خاطرخواه میافتم سپردم دست او آیندهام را چون که میدانم به دست من اگر باشد درون چاه میافتم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
مـن کـیـسـتـم گـدای گـدایـان این درم گر پا نهم به جای دگر خاک بر سرم روزی اگر بناست از این در جدا شوم از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم مـحــتـاج دام و شـیـفــتـۀ دانــۀ تــوأم هر چـند در حـریم تو کم از کـبـوترم زوّار عـارفـنـد بـه حـقّ تـو یـا رضـا ای وای من که از همه بیمعرفت ترم بر پـادشـاهی دو جـهـان نـاز میکـنم از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم مهر تو گشت شیرۀ جان و روان روح از لحظهای که شیر به من داد مادرم فـیض زیـارت تو و آلـودهای چو من گر لـطف تو نبـود نـمیگـشت بـاورم هرکس که دشمن است تو را دشمنش منم حــتّــی اگـر بــود پــدرم یـا بــرادرم از صـدق و پـاکی پـدر و مـادرم بود گـر عــاشـق پـیـمـبـر و آل پـیـمـبـرم یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ خـیـزد رضا رضا ز نفـسهای آخرم پای مـرا بـبـند که پـابـنـد خـود کـنـی دست مرا بگـیر که مسکـین این درم من «میثمم» که با همه بیدست و پائیم جـز دار عـشق تو نـبـود دار دیگـرم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
این روزها دارد زمین بـوی خراسان شد آسـمان هـم خـادم کـوی خـراسـان هرکس گره دارد به کارش دست دارد امروز و هر روز دگر سوی خراسان خیل ملک جاروکـش صحـن و رواقِ خورشـید هـشتم مـاه دلجـوی خراسان اخـتـر ببـین با شـوق آمـد تا که شـایـد خادم شود در برج و باروی خراسان اعجاز کرد و شهره شد بر هر دو عالم تصویـر و یـاد و نـام آهـوی خـراسان یـکـبـار دیـگـر از امـامــم یــاد کـردم تـنـهـا فـقـط تـو پـنـجـره فــولاد داری تنها فـقـط تو صحـن گوهـرشاد داری سلطان تویی عالم غلامت حضرت شاه تـنـهـا خـودت ارگ رضـا آبـاد داری یک لشکر از حور و ملک خدمتگزارت جـای کـمـیـتـه؛ لــشـکـر امــداد داری آقا تو اعجازی که کردی در کسی نیست تـنـهـا تــو مــأوا در دل صـیـاد داری گـفـتی سه جا آیم سراغـت بهر یـاری مـن هــم غــریـبـم نـیـت امــداد داری جـان جـوادت نـام من را هم صدا کن دست من و دامان تو خورشید هـشـتم چـشم من و احسان تو خـورشید هشتم بـیـمارم و سـوز تـبی در دل نـشـسـته درد من و درمـان تو خـورشید هـشتم هفت آسمانها را رصد کردم کسی نیست هـمـپـایـۀ عـنـوان تو خورشـید هـشتم حـاتـم دخـیـل دامن تو مـانـده عـمری شـاید شـود مـهـمان تو خورشید هشتم خیل ملائک هر یکیشان خـیره مانده بـر عـزّت دربـان تو خـورشید هـشتم خُـدام کـویت جـمـلـگی نیکو سرشتـند تو آسـمانی منصب استی پر نخـواهی خورشید عـالـمـتابی و اخـتر نخواهی تو آرزوی هر صدف در عـمق دریـا در ثـمـیـنی تو خودت گوهر نخواهی داری عزیزی چون جوادت مظهر جود با بـوی زهـراییِ او عـنـبر نـخـواهی وقتی رقم زد هرچه حق بر آن رضایی کرسی و دیهیم و خدم لشکر نخواهی روی سـیـاه آوردهام بر درگـه دوست ای وای بر من گر مرا نوکر نخواهی شاهد فقط جسم است تو جانی و جانان سلطان علی موسیالرضا شاه خراسان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ما آبـرو زِ دَرگـهِ سـلـطان گـرفـتـهایم سـرمـایـۀ مـحـبّت و ایـمـان گـرفـتهایم مـا ســائـلانِ کــوی امــامِ کــرامـتــیـم روزی زِ دستِ شاهِ خراسان گرفتهایم دل را گـرِه به پنـجـره فـولاد او زدیم حاجات خود به دیـدۀ گـریان گرفتهایم دل مُـردهها کنارِ حـرم زنده دل شوند با بوسه از ضریحِ رضا، جان گرفتهایم حُکـمِ ضمانـتِ رضوی را به الـتماس وقتِ سحر چو آهوی حیران گرفتهایم زمـزم جـوابِ مسـتیِ مـا را نـمیدهـد چون جام را زِ ساقـیِ مستان گرفتهایم هـر سـال ما براتِ زیـارت به کـربـلا بعد از سفـر به مشهـدِ ایران گرفـتهایم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
من بیدل آمـدم که تو دلـدار من شوی غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی شـادم که در حـریـم تو افـتاده بـار من آیا شـود ز لـطف، خـریـدار من شوی خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو دلخـسـته آمـدم که مـددکـارِ من شـوی هر طـور لایـقـم، بـزن؛ امـا نـمیروم این بـار آمـدم که فـقـط یـار من شـوی عـمـرم به بـاد رفـتـه به داد دلـم برس من آمدم که مـونس من، یار من شوی آقـاییام هـمـیـشه ز سُـلـطانیِ شماست یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضۀ حسین گـویا که از وفـا تو گرفـتار من شوی پـیـچـیـده بـاز در حـرم تـو صدای من دست شماست روزی کربو بلای من
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
من با تو زنـدگی نکـنـم؛ پـیـر میشوم بیتو من از جوانی خود سیر میشوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسیات بیاخـتـیـار پـیـش تو تـبـخـیـر میشوم آئـینه کاری حَـرَمـت ذرّه پـروریست من در رواق چـشم تو تکـثیر میشوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجـاست آنکه لایـق تـکـبـیر میشـوم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ابـری سـیـاهـم، لـکـهای در آسـمـانـم سـنگـین شده بـر شـانـهام بـار گـرانم میبـارم و میبـارم و میبـارم از نو جاریست بر روی زمین اشک روانم با هر نسیم کوچکی این سو و آن سو دنــبــال رد خــانـهات بـیخــانــمـانـم خورشید این گنبد بگو با من چه کرده است؟ شبنم به شبنم طرحی از رنگین کمانم چــشــم تــرم اذن دخـــول آمــدن داد بـایـد کـه قـدر اشـکهـایـم را بــدانـم امـشب بـه صحـن تو پـنـاه آوردم آقـا آیـا اجـازه مـیدهـی ایـنـجـا بــمـانـم؟
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
یا ربِ وقـت سحـر تـقـرّب شبهاست رو به کریـمان زدن عبادت لبهاست بـستـر بیـمـار وعـده گـاه طـبیب است خیـری اگر میدهند برکـت تبهاست نـوکـر گــمــنـام هـم بـنـام شـد ایـنـجـا آنچه مهـم نیست پیـش یـار لقبهاست سـِیـر الـهـیِ اهـل عــشـق هــمـیـشــه رحمت ذیالقعدههاست لطف رجبهاست ذکـر رضـا قـنـد کـرده تـلـخـی مـا را شهد نبات است اینکه بین رطبهاست مـادرم آمـد مــرا بـه دسـت رضـا داد آبــرویـم را خــریــد خــانـهاش آبــاد! محـضر سلـطـان میآورند اگـر دست میشکنند عاشقان به شوق نظر دست سفـره گـشا تا رضاست سفـره نـشـینم ضـامـن آهــو، نـوشـتـه روی نـگـیـنـم پشت سـر زائـران دعـاسـت، دعـایت دلـخـوشی دعـبـل است خـاک عـبایت روی دو چـشـم ترم قـدم بـزن ای ماه تـا که مـطـهـر شـود شـبـیـه قـدمـگـاه آمــدم ای شــاه بــا نـشـان و نـشــانـی پـیـش تـو بـاشـد دلـم به حـکـم امـانـی نــالــۀ ان کــنـتَ بــاکـیــاَ بـــزن آقـــا سـیـنـه بـر آن شـاه بـیکـفـن بـزن آقـا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام ( ایام زیارت مخصوص حضرت)
صـدای گـریۀ آرام زائـری خـسـتـه صدای پیـرزن و نالـههـای پیـوسته نـگـاه میکـنـم و اشـک هـام میریـزد هرآنکه آمده اینجا به دل دعـا دارد به لب طنین خوش آهنگ یا رضا دارد خـدا زیـاد کـنـد این هـمـه گـدایـش را کنار حوض، که اذن دخول میخوانم همان دمی که به درگاه شاه مهمانم حرم نگو، که بهشت خدای منان است قدم قدم به تو نزدیک میشوم انگار تـمام خـاطرهها باز میشود تکـرار رسیـدهام دم حـوض حـیاط گوهـرشاد گرفته رو به حرم، کودک مریضش را سپرده دست شما دختر عزیزش را کـه نـذرتـان کـنـد آقـا تـمام مـالـش را گـذشـتم از هـمۀ بیقـراری حـرمت من از تمام غم و گریه زاری حرمت به کـفـشدار حـرم کفـشهای خود دادم کشان کشان ببَریدم به محضر سلطان شبـیه عـبد گـنهکـار، بر درِ سلـطان که قـلـب آهــنیام را طـلا کـنـد حـالا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام ( ایام زیارت مخصوص حضرت)
ای کاش حـرم بودم و مهـمان تو بودم مـهـمـان تو و سُـفـرۀ احـسان تو بـودم یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم ای کاش فـقط بیسر و سامان تو بودم تا چـشم گـشودم به دلـم مهـر تو افـتاد زان روز چـو آهـوی بـیـابان تو بـودم طـوفان عجـیـبیست؛ غـمِ عـاشـقیِ تو چون موج اسیـر تو و طوفان تو بودم ای گنبد تو عشق، منِ خسته دل ای کاش چـون کـفـتر پَـر بستـۀ اِیـوان تو بودم یک پنجـره فولاد دلـم تـنگ تو آقاست ای کـاش زِ زُوّار خـراسـانِ تـو بـودم
: امتیاز
|